موسسه مجازی طب جامع اسلامی شفای قرآن
‏وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا‏ 
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان موسسه طب جامع اسلامی شفای قرآن و آدرس shefateb.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 
هوالشافی    

تشنگی طولانی در روزه، مفید یا مضر؟

این روزها شاهد تبلیغات فراوانی بر علیه روزه ماه مبارک رمضان، خصوصاً تشنگی طولانی آن در روزهای گرم تابستان و ادعای اثرات سوء آن بر روی کلیه ها هستیم، در این مقاله از لحاظ علمی به بررسی اثرات استرس تشنگی طولانی در تابستان گرم بر روی سلول ها می پردازیم.

همانگونه که می دانیم سراسر بدن ما از تعداد بسیار زیادی سلول تشکیل یافته و این سلول ها برای انجام عملکردهای حیاتی خود به شدت وابسته به انرژی هستند و این انرژی از طریق سوختن مواد غذایی که عمدتاً شامل گلوکز می باشد، در داخل سلول ها تولید می شود و حتی چربی ها و پروتئین ها نيز برای تبدیل شدن به انرژی لازم است ابتدا به گلوکز تبدیل شوند و سپس گلوکز با اکسیژن ترکیب شده و ماحصل این فرآیند تولید انرژی می باشد که به صورت مولکول های ATP در دسترس قسمت های مختلف سلول ها، برای انجام عملکرد های خود، خواهند بود.

در واقع ترکیب گلوکز با اکسیژن پایه تولید انرژی در بدن ما می باشد، یا به اصطلاح عمومی فرآیند سوختن شامل واکنش زیر می باشد:

C6H12O6  +  6O2  =>  6CO2  +  6H2O  +  Energy

(انرژی بصورت ATP) + (6 مولکول آب خالص) + (6 مولکول دی اکسید کربن) => (شش مولکول اکسیژن) + (یک مولکول گلوکز)

همانگونه که مشاهده می فرمائید از ترکیب یک مولکول گلوکز و شش مولکول اکسیژن، شش مولکول آب خالص و انرژی تولید می شود.

سلول های بدن ما در طی فرایند متابولیسم یا سوخت و ساز دائمی خود، دچار انباشتگی و رسوبات فراوانی می شوند که این رسوبات موجب اختلال عملکرد قسمت های مختلف سلولی می شوند که از جمله این رسوبات می توانیم به لیپوفوشین یا پیگمان پیری اشاره کنیم که در اثر افزایش سن، بارز شده و موجب اختلال عملکرد سلولی بخصوص در سلول های قلبی می گردد، جنس رسوبات سلولی معمولا از مواد پروتئینی، چربی ها و قند ها می باشد. یکی از راه های حذف این رسوبات مختل کننده ی عملکرد های سلولی، گرسنه و تشنه نگهداشتن سلول هاست، تا سلول ها به علت کمبود انرژی مجبور شوند این مواد را به گلوکز تبدیل نموده و بسوزانند و تولید انرژی نمایند، اگر کمبود آب برای سلول ها بوجود نیاید، فرآیند کامل نمی شود و آخرین آثار رسوبات مذکور در سلول ها باقی می ماند، ولی در صورتیکه سلول ها به مدت طولانی در تابستان گرم، دچار کمبود آب شوند، مجبور می شوند علاوه بر کمبود انرژی با سوزاندن آخرین بازمانده های رسوبات سلولی به هر نحو که شده برای سلول آب تأمین نمایند، لذا روزه کامل اسلامی که از مبطلات آن مصرف آب است حتی یک قطره، این زمینه ی سازنده و مثبت را برای سلول های بدن ما فراهم می نماید خصوصاً در تابستان گرم و این فرآیند نه تنها برای سلول های کلیه زیانی ندارد بلکه با آزاد شدن سلول های توبولهای کلیوی از شر انباشتگی ها و رسوبات سلولی، عملکرد آنها بهتر نیز می شود چون بنا به گفته کتاب رابینز که از کتب اصلی و مرجع آسیب شناسی می باشد، یکی از علت های اصلی تشکیل سنگ کلیه عملکرد نامناسب سلول های توبولهای کلیوی است، که با روزه می توانیم این سلول ها را پاک سازی و به چرخه عملکرد طبیعی خود باز گردانیم.

نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که اساساً تئوری خوردن فراوان آب (به استثنای آب جوش ولرم شده) با عملکرد طبیعی سلول ها منافات دارد، زیرا در فرآیند تولید انرژی که از سوختن مواد غذایی انجام می شود، آب سرد شامل آب لوله های شهری، آب معدنی، آب یخچال و آب آبسرد کن می تواند با کم کردن حرارت محیط، که باید در طول فرآیند 37 درجه باشد، تداخل ایجاد نمايد و تولید مولکول های حامل الکترون مانند NADH را کاهش داده و باعث کمتر تولید شدن انرژی در سلول ها به صورت کاهش تولید ATP می گردد.

لذا توصیه ما مصرف آب جوش با خرما یا آب جوش ولرم شده و یا شربت عسل خنک به جای آب سرد خصوصاً در کسانی است که دچار بیماری هستند، می باشد.

البته استثنایی نیز وجود دارد مانند اینکه در ماه تموز (23 تیر ماه تا 22 مرداد ماه) به علت گرمای ذاتی هوا نوشیدن آب سرد به صورت ناشتا توصیه شده است ولی این موضوع را نباید به خوردن آب سرد فراوان تا روزی 8 یا 16 لیوان در روز در تمام ایام سال و برای همه افراد تعمیم داد، ضمن اینکه در بعضی روایات خوردن آب سرد بیماری زا و خوردن آب گرم دارو تلقی شده است.

خوردن زیاد آب سرد، با کم کردن انرژی سلولی موجب کاهش انرژی پمپ های سطح سلولی به نام Na-K ATPase می گردد و کاهش عملکرد این پمپ ها با احتباس سدیم در داخل سلول ها موجب ورود آب به داخل سلول ها شده و باعث تورم سلولی می گردد و خود می تواند باعث اختلال عملکرد سلول های سراسر بدن شده و ضمن ایجاد اضافه وزن، باعث اختلال عملکرد سلول های ایمنی بدن شده و نهایتاً شناخت خود و عوامل بیگانه را مختل نموده و باعث بروز بیماری های با منشا خود ایمنی مثل ام اس، لوپوس، آرتریت روماتوئید و ویتیلیگو گردد و همچنین می تواند با کم کردن قدرت سیستم ایمنی بروز برخی عفونت های شایع مثل عفونت های مجاری ادراری و کلیه ها، سینوزیت و سایر مشکلات گردد.

تورم سلول ها در پروستات می تواند علائم پروستاتیسم در مردان مسن را مثل نازک شدن قطر ادرار، تکرّر ادرار و قطره قطره آمدن ادرار را موجب شود.

بنابراین مصرف فراوان آب سرد بیماری زاست و توصیه ما مصرف شربت عسل خنک در مواردی است که نوشیدنی خنک مطلوب است و مصرف آب جوش و خرما و دمجوش ها و عرقیات در مواردی است که مصرف نوشیدنی های گرم مطلوب می باشد.

 

دکتر حسن اکبری

متخصص و دانشیار آسیب شناسی سلولی

مدرس و محقق طب اسلامی ایرانی


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:تشنگی طولانی در روزه، مفید یا مضر؟, ] [ 19:42 ] [ لقمان محمدیان ]
[ پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:, ] [ 19:2 ] [ لقمان محمدیان ]
[ پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:, ] [ 18:58 ] [ لقمان محمدیان ]

سبک تغذیه امروزی متاسفانه بسیار تغییر یافته و از آن طرف حجم مراجعات به پزشک و نوع بیماریهای نیز افزایش یافته است.

ریشه بسیاری از بیماری ها بی ارتباط به نوع تغذیه نیست .امام علی علیه السلام چهار راهکار را به فرزند خود امام حسن علیه السلام در خصوص نوع تغذیه توصیه می فرمایند که موجب بی نیازی از مراجعه به پزشک می باشد.


ایشان  می فرمایند:


ای فرزندم! آیا چهار دستور به تعلیم ندهم که با وجود آنها از علم طب ،بی نیاز شوی عرض کرد: بلی یا امیر المومنین علیه السلام


آنگاه فرمودند:


۱- ننشین کنار سفره غذا مگر آنکه گرسنه شوی


۲- و از کنار طعام برنخیز مگر آنکه اشتهایت به غذا باقی باشد


۳- غذا را بجویی


۴- و قبل از خواب جهت تخلیه به مستراح برو


پس و قتی که این چهار دستور را عمل کردی از علم طب بی نیاز خواهی شد


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:۴دستور حضرت علی(ع)برای بی نیازی از طبیب, ] [ 9:57 ] [ لقمان محمدیان ]

آیه‌های 17 تا 24 سورة مبارکة عبس دربارة کفران نعمت الهی، خلقت و مرگ انسان است. در ادامه همین فراز می‌فرماید «ما راه را برای او آسان نمودیم» و تأکید می‌کند که آنچه به انسان دستور داده شده انجام نداده و با تأکید بیشتری می‌فرماید «پس باید انسان به غذای مصرفی خود بنگرد». در ادامة آیه از نعمت‌های سالم، آشامیدنی‌ها، خوراکی‌ها، هوای مطبوع باغ‌های انبوه و چراگاه‌ها سخن می‌گوید.

از آیة 69 سورة مبارکة نحل درمی‌یابیم عسل بهترین مادة شفابخش و حیاتی است:
ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (نحل / 69).
با توجه به آیة سورة مبارکة عبس می‌بایست بیشتر در آیة فوق تأمل کرد. شرایط مصرف خوردنی‌ها، نوشیدنی‌ها، هوای سالم و همچنین داروهای مصرفی با توجه به تأکید در سورة مبارکة عبس و آیات قرآنی دیگر در آیة 157 سورة مبارکة اعراف آمده است:
يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ (اعراف / 157).
«بر آنان حلال می‌شود مصرف آنچه پاکیزه و تمیز و تازه است.»
در آیه‌ای از سورة مبارکة کهف دربارة غذا می‌فرماید:
فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا (کهف / 19).
«پس باید بنگرد که کدامین خوراک پاکیزه‌تر است.»
انتخاب خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های برتر و سالم‌تر و استنشاق هوای سالم همچنین استفاده از داروهایی با عوارض جانبی کمتر، مضمون بارز آیة سورة مبارکة عبس و دو آیة فوق است. عسل از نمونه‌های برتر خوراک سالم است که خوردنش باعث قوت و استنشاق بخور آن روح‌بخش و شفابخش است. عسل دارویی شفابخش بدون عوارض جانبی است.
در آیة 157 سورة مبارکة اعراف آمده است:
وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ (اعراف / 157).
«بر آنان حرام می‌شود مصرف آنچه ناپاک و آلوده است.»
از جمله خوردنی‌ها، آشامیدنی‌ها و هوای آلوده و داروهای آلوده یا دارای عوارض جانبی بسیار زیاد برای انسان زیان‌آورند. اما در عسل هیچ‌گونه آلودگی یافت نمی‌شود و میکروب‌ها در آن نمی‌توانند زنده بمانند. قرآن به عسل صفت شفا داده است، یعنی عسل خوراکی مطبوع و دارویی شفابخش و بدون عوارض جانبی است.
در آیة 219 سورة مبارکة بقره آمده است:
إِثْمُهُمَآ أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا (بقره / 319).
 این آیه دربارة علت نهی مصرف خمر و قمار است و اینکه ضررشان  بیش از نفعشان است. منع خوردن و آشامیدن هر آنچه ضرر استفادة آن بیش از نفعش باشد در این آیه همچون یک قانون قرآنی آمده است. قرآن صفت شفا را به عسل می‌دهد زیرا به هیچ وجه خوردن، آشامیدن و مصرف آن برای انسان ضرر و زیانی نخواهد داشت. بنابراین مصرف به‌اندازة عسل به قصد شفابخشی، برای بیمار ضرری نخواهد داشت و این خود مصداق روشن این آیة سورة مبارکة اعراف است:
كُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ (اعراف / 31).
«بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید.»
انسان باید متناسب نیاز بدن از دارو، غذا و نوشیدنی‌ها مصرف کند. پروردگار مصرف بیش از اندازه هر چیز را نهی کرده است و در آیة اول سورة مبارکة تکاثر می‌فرماید:
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (تکاثر / 1).
«شما را از زیاده‌روی در هر چیزی نهی می‌کنیم.»
این آیه شامل عسل نیز می‌شود. مقدار مناسب خوردن عسل برای اینکه مصداق نوشیدن باشد (آن‌طورکه در آیه سورة مبارکة نحل آمده است) لازم است حداقل در هر وعده بیست گرم عسل مصرف شود. با آزمایش ثابت شده است که میزان مصرف هر نوع عسل برای شفای انواع بیماری از یک تا ده قاشق غذاخوری در روز متغیر‌است و این امر مصداق بارز مصرف عسل در سورة مبارکة نحل است چرا ‌که مصرف یک تا ده قاشق عسل معقول و جایز است.
در آیة 114 از سورة مبارکة نحل آمده است:
كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلالًا طَيِّبًا (نحل / 114).
«پس بخورید از آنچه به شما خداوند روزی داده، حلال و طیبش را.»
پروردگار در قرآن خوردن بعضی از خوراک‌ها را حرام کرده است و برای سالم ماندن باید از مصرف این خوراکی‌ها پرهیز ‌کرد. ما می‌بایست از حلال و ‌حرام و سالم بودن خوراکمان آگاه باشیم.
در آیة 195 از سورة مبارکة بقره آمده است:
وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ (بقره / 195)
«و با دستان خود، خود را به هلاکت نیندازید.»
این آیه اهمیت دادن به سلامتی، سالم زیستن و به هلاکت نینداختن خود را واجب دانسته است. مصرف خوراکی‌ها و نوشیدنی‌هایی که باعث کم شدن حتی یک روز از عمر انسان شوند نهی شده است. استنشاق هوای آلوده و مصرف دخانیات و داروهایی که باعث کوتاه شدن عمر می‌شود نهی شده است.
پس خوب است از عسل، این مادة شفابخش، استفاده کنیم تا از عمری طولانی، سلامت پایدار و جایگاه متعالی بهره‌مند شویم. به زمان، مکان، مقدار، نوع، چگونگی و عاقبت مصرف هر چیز بیندیشیم. تا زمانی که از سلامتی عسل در شرایط پنج‌گانة بالا اطمینان پیدا ‌نکرده‌ایم از خوردن، نوشیدن و استشمام آن پرهیز ‌کنیم. همچنین آن را به عنوان یک دارو مصرف نکنیم. بهتر‌ است از عسل با شرایط ویژة بیان‌شده در قرآن کریم استفاده کنیم.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:عسل در قرآن, ] [ 22:16 ] [ لقمان محمدیان ]

پیش‌گفتار
کتاب پیش رو نتیجة بیش از دو دهه زندگی نگارنده با زنبور عسل و تحقیق دربارة اثرات شفابخش فرآورده‌های زنبور عسل است. ده سال اقامت در لبنان و بهره‌گیری از تجربیات محققان گرانقدری چون پروفسور بصبوص، دکتر سمیر و دوستان دیگر همراه با تجربیات و تحقیقات شخصی به من آموخت که عسل دارویی بی‌بدیل است. با مشاهدة تأثیرات این مادة شفابخش بر حدود بیست ‌هزار بیمار در لبنان، سوریه، کویت، بحرین و ایران کاربرد و روش مصرف عسل و محصولات زنبور عسل برای درمان بیماری‌ها را آموختم و بسیاری از بیماران با استفاده از این روش درمان شدند.
آنچه می‌خوانید چکیده‌ای از آموخته‌هایم دربارة زنبور عسل ، فواید و خواص درمانی عسل و فرآورده‌های کندو و همچنین روش مصرف درست آن برای درمان بیماری‌هاست.
با سپاس فراوان از پشتیبانی مالی و علمی دکتر سمیر که همواره مرا مورد لطف خود قرار‌ داده ‌است. همچنین از پروفسور بصبوص و دکتر تمیم به خاطر در اختیار ‌گذاشتن  تجربیات و تحقیقات خود برای تکمیل کتاب سپاسگزاری می‌کنم. پشتیبانی‌های این دوستان مشوق اصلی من در ادامة تحقیقات و به سرانجام رساندن آنها بود.

مهدي صادقي


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, ] [ 22:6 ] [ لقمان محمدیان ]

نشانه هاي فراواني خون هفت نوع است:

1) سرخي رنگ صورت

2) دميدگي و پري (طول و عرض، ارتفاع) رگ ها

3) غلظتي نبض

4) حس سنگيني و ماندگي، درون تمام بدن و اندام ها

5) احساس حرارتي خوش درون تمام اعضا

6) سستي و دشواري حركت

7) آروزي ميل به غذا با احساس گرسنگي

هرگاه از اين نشانه ها داخل عضوي باشد نشاني كه خاصه ان عضو است پديد مي آيد و خون بدان عضو ميل مي كند، چنان چه در سر حركت شريان قوي و ضربان در سر پديد مي آيد. اگر به جانب كبد ميل نمايد باعث سوزش در جگر مي شود. در معده با احساس گرسنگي و تغيير مزاج و در طحال با تظاهرات اختصاصي و سوزش ان همراه است. علائم كلي ديگري شامل سرگيجه، خارش چشم و صورت، شيريني طعم دهان و خنده هاي   بي سبب در غلبه خون وجود دارد.

نشانه هاي تباه شدن خون در بدن:

نشانه هاي فساد خون سه چيز است:

يكي : ان كه رنگ صورت بيمار تغيير كند.

دوم: نبض قوي گردد.

سوم: حس درد و ناخوشايندي پديد آيد.

پس هرگاه خون فاسد شد، رنگ صورت بيشتر مواقع به سرخي متمايل مي گردد و زماني كه به علت بلغم باشد رنگ صورت به سپيدي و اگر سودا باشد به تيرگي وسياهي        مي گرايد و اگر از جهت تيزي حرارت صفرا باشد به زردي مي گرايد. اگر در خون فساد ايجاد شود. اگر دست به هر عضوي بزنند درد مي كند، گاهي بعضي نواحي خاص مانند محل زخم درد مي كند و اگر مدتي بگذرد و فصد يا حجامت ننمايد به تب مبتلا مي شود كه جوش ها و طاعون بد به وجود مي آيد و اگر نيرو تدارك نشود از بين مي رود. بالاخره بخار فاسد كننده ي خون به دل مي رسد و بيمار را هلاك مي نمايد.

حالات خون پس از گرفتن

پس از گرفتن خون چهار موضوع را بايد جستجو كرد:

1) رنگ

2) قوام

3) بوي آن

4) آن كه خون را در ظرفي پوشش دار قرار داده و بعد از يك ساعت به آن نگاه مي كنند؛ اگر خون خوشبو داراي قوام معتدل و رنگ ان طبيعي باشد سالم است.

خون صفراوي رقيق تر از معتدل و از سرخي به زردي مايلمي شود و بسيار گرم و بوي آن تيز و شديد است و دير لخته مي گردد و طعم تلخ دارد.

خون بلغمي به محض خروج رقيق و كمتر گرم است. زود غليظ و لخته مي شود و بوي ضعيف دارد اما اگر عفوني باشد بوي بد و ناخوشي مي دهد و بعد از يك ساعت آبي رقيق بر روي آن ظاهر مي شود.

خون سودايي غليظ و سياه و بوي بد دارد و بوي ترشي مي دهد  و زود لخته مي شود. اگر مقداري آب در آن بريزند و تكا ن بدهند رشته رشته مي شود (چون ليف) و از آن آبي كبود جدا مي شود . هرگاه اين سه نوع خون، سوخته شود قوام يافته و غليظ مي گردد و بوي ناخوشايند مي دهد.

عوامل فاسد خون:

بر سه نوعند:

1) تدبيرهاي بد در غذاهاي گرم و چيزهاي تند و تيز و شراب كهنه و آن چه مانند آن است.

2) گرمي مزاج دل و جگر به خصوص در سال هاي جواني و فصل تابستان

3) فساد به علت تغيير نظام فصل هاي سال و بادها و باران ها و غبارهاي فراوان.

خون در هر مزاج و سال عمر:

مزاج سودايي خشك و خون ان تيره و مزاج هاي مرطوب سرد و تر و سرخي خون آن ها كمتر است. رطوبت، خون را غليظ مي كند. مزاج صفراوي رقيق تر است. اما در كودكان خون، رقيق و ضعيف و در جوانان غليظ و سرخ و بین ميان سالان به سياهي مي گرايد و غليظ مي باشد و خون پيران رقيق و ضعيف (كمرنگ) است.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:, ] [ 1:17 ] [ لقمان محمدیان ]

فوايد گرسنگى و آفات سيرى‏

 

علامه ي محدث محسن فيض كاشاني (رحمت الله عليه)

 

شايد بگويى: علّت اين همه فضيلت براى گرسنگى چيست و از كجاست؟ با آنكه در گرسنگى جز درد معده و تحمّل زحمت چيز ديگرى نيست و اگر چنين باشد سزاوار است در هر چيزى كه موجب آزار آدمى است از قبيل زدن خود و بريدن بدن خود و خوردن چيزهاى بد و نظاير آنها فضيلت بسيار باشد.

 

بايد بدانى اين گفتار شبيه گفتار كسى است كه دوايى بنوشد و از آن بهره ببرد و گمان كند كه بهره‏اش براى تلخى دوا و مطبوع نبودن آن است. پس هر چيزى كه تلخ و نامطبوع است بخورد، در حالى كه اين كار اشتباه است، بلكه بهره‏مندى او از دوا به واسطه خاصيّتى است كه در آن است نه تلخى آن و تنها پزشكان از آن خاصيّت آگاهند، همچنين بر علّت نفع گرسنگى فقط دانشمندان خبره آگاه مى‏شوند، و هركس خود را گرسنگى دهد در حالى كه ستايش شريعت از گرسنگى را تصديق كند از آن بهره مى‏برد اگر چه علّت نافع بودن آن را نداند چنان‏كه دوا براى بيمار سودمند مى‏افتد اگر چه منفعت و علّت نافع بودن آن را نداند ولى اگر مى‏خواهى كه از درجه ايمان به درجه علم ارتقا يابى آن را برايت شرح مى‏دهيم. خداى متعال فرمود: يَرْفَعِ الله الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ. بنابراين مى‏گوييم: در گرسنگى ده فايده است.

 فايده اوّل صفاى دل،

 برافروخته شدن طبع و ذوق، و نافذ شدن بينش، زيرا سيرى موجب كودنى و كوردلى است و بخار دماغ (مغز) را زياد مى‏كند شبيه حالت مستى تا به سرچشمه ‏هاى انديشه را دست يابد، در نتيجه دل به سبب آن در كار وارد شدن در انديشه‏ ها كاهلى مى‏كند و انسان را از سرعت درك (مطالب) محروم مى‏سازد حتى كودك چون بسيار بخورد حافظه‏اش ضعيف و ذهنش تباه و دركش كند شود.

ابو سليمان گويد: بر تو باد گرسنگى كشيدن، چرا كه نفس را خوار مى‏سازد و دل را نازك مى‏كند و موجب علم آسمانى مى‏شود.

پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: دلهايتان را به كم خنديدن و كم خوردن زنده كنيد، و با گرسنگى آنها را پاك سازيد تا صاف شود و ترقّى كند.

برخى گويند: گرسنگى مانند رعد و قناعت چون ابر و حكمت بسان باران است.

پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «هركس شكمش را گرسنگى دهد، انديشه‏اش زياد و دلش هوشمند شود.»

ابن عبّاس گويد: «پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: كسى كه سير شود و بخوابد قلبش سخت شود آنگاه فرمود: براستى كه براى هر چيزى زكاتى است و زكات بدن گرسنگى است.»

شبلى گويد: هيچ روزى براى خدا گرسنگى نكشيدم جز اين كه درى از حكمت و عبرت در دلم گشوده شد كه هرگز نديده بودم، و پوشيده نيست كه هدف نهايى از عبادتها فكرى است كه انسان را به شناخت و ديدن حقايق واقعى برساند، و سيرى مانع از آن است و گرسنگى در آن را مى‏گشايد، و معرفت درى از درهاى بهشت است بنابراين سزاوار است كه همواره با گرسنه بودن در بهشت را بكوبد، از اين‏رو لقمان به پسرش گفت: پسركم هرگاه معده پر شود انديشه بخوابد و حكمت لال شود و اندامها از عبادت فرومانند.

ابو زيد گويد: گرسنگى ابرى است كه هرگاه بنده گرسنه شود از دل حكمت ببارد.

 پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «روشنى بخش حكمت گرسنگى است و دورى از خدا در سيرى است، و نزديك شدن به خدا دوستى مسكينان و نزديكى به آنهاست سير نشويد كه نور معرفت از دلهايتان برود و هركه شب بيدار بماند و با معده سبك از طعام نماز بگزارد حور العين بيدار بمانند تا صبح شود.»

 

فايده دوم، نازكى و صفاى دل است‏

 

كه با آن براى درك لذّت مناجات و متأثّر شدن از ياد خدا مهيّا مى‏شود چه بسا ذكرى كه با حضور قلب بر زبان جارى شود ولى قلب از آن لذّت نبرد و متأثر نگردد تا آنجا كه گويى ميان زبان و دل مانعى است كه همان قساوت قلب است، و گاه در بعضى از حالات دل نازك مى‏شود و سخت از ياد خدا متأثّر مى‏شود و از مناجات لذّت مى‏برد كه تهى بودن معده آشكارترين عامل آن است ابو سليمان گويد: آنگاه كه شكم من به پشتم بچسبد عبادت در كام جانم شيرين مى‏آيد.

 جنيد گويد: بعضى ميان خود و خدا توبره‏ اى از غذا قرار مى‏دهند و مى‏خواهند شيرينى مناجات را دريابند.

 ابو سليمان گويد: دل هرگاه گرسنه و تشنه شود زلال و نازك مى‏شود، و چون از آب و غذا سير شود كور و خشن گردد، در اين صورت متأثّر شدن دل به لذّت مناجات امرى است سواى آسان شدن انديشه و به دست آوردن معرفت پس اين فايده دوّم بود.

 

فايده سوّم، قبول شكست و خوارى‏

 

و برطرف شدن سرمستى و شادمانى و غرورى است كه سر منشأ آن طغيان و غفلت از خداست، و نفس با هيچ چيزى شكسته و خوار نمى‏شود آن گونه كه با گرسنگى خوار مى‏شود و در حال گرسنگى در برابر پروردگارش آرام و خاشع و از ناتوانى و خوارى خود آگاه مى‏شود، زيرا توانش ضعيف و راه چاره‏اش با چند لقمه‏اى كه از دست داده‏  بسته شده و به شربت آبى كه به او نرسيده دنيا بر او تيره و تار شده است، و تا انسان خوار و ناتوانى خود را مشاهده نكند عزّت و قدرت مولاى خود (خدا) را نمى‏بيند، و سعادت انسان تنها در اين است كه همواره با چشم خوارى و ناتوانى به خود و به مولاى خود به ديده قدرت و غلبه و عزّت بنگرد، پس بايد همواره گرسنه و خوار و محتاج مولاى خود باشد و مزه درماندگى را بچشد، از اين روست كه چون دنيا و گنجينه‏هاى آن بر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) عرضه شد فرمود:

 «نمى‏خواهم بلكه يك روز گرسنگى مى‏كشم و روزى سير مى‏شوم پس هرگاه گرسنه شوم صبر مى‏كنم و زارى مى‏كنم و چون سير شوم شكر مى‏كنم.»

 يا چنان‏كه فرمود:

 شكمبارگى و همخوابگى درى از درهاى دوزخ و ريشه آن سيرى است، و خوارى و شكستگى درى از درهاى بهشت و ريشه آن گرسنگى است. هر كس درى از درهاى دوزخ را ببندد بطور حتم درى از درهاى بهشت برايش گشوده شود، زيرا آن دو مانند مشرق و مغرب در مقابل هم هستند پس نزديك شدن به يكى از آنها موجب دور شدن از ديگرى است.

 

فايده چهارم، اين است كه بلا و عذاب خدا و نيز اهل بلا را از ياد نبرد،

 

زيرا انسان سير گرسنگان و گرسنگى را فراموش مى‏كند، و بنده باهوش بلايى را مشاهده نكند جز اين كه از بلاى آخرت ياد مى‏آورد. پس از تشنگى خود تشنگى مردم را در صحراى رستاخيز به ياد مى‏آورد و از گرسنگى خود گرسنگى دوزخيان را كه آنان هرگاه گرسنه شوند از درخت زقّوم و درخت خارترخورانيده مى‏شوند و از چرك جراحتها و زرد آب زخمها نوشانده مى‏شوند و سزاوار نيست عذاب آخرت و دردهاى آن از نظر بنده پنهان بماند، زيرا احساس ترس را برمى‏انگيزد و هركس به بيمارى و خوارى و بلا و كمى مال گرفتار نشود عذاب آخرت را از ياد ببرد و آن عذاب در نفسش مجسّم نشود و بر قلب وى غلبه نكند از اين‏رو سزاوار است كه بنده در زحمت يا مشاهده بلا باشد و سزاوارترين بلايى كه او را به زحمت مى‏اندازد بلاى گرسنگى است زيرا در آن به غير از ياد كردن عذاب آخرت پنج فايده مهّم هست، و يكى از عللى كه موجب شد بلا به انبيا و اوليا و نيكان به ترتيب درجات نيكى آنها اختصاص يابد همين است، از اين روست كه چون به يوسف (عليه السلام) گفته شد، چرا گرسنه مى‏مانى با آن كه گنجهاى زمين در اختيار توست؟ فرمود: مى‏ترسم سير شوم و گرسنه را از ياد ببرم. بنابراين ياد آوردن گرسنگان و محتاجان يكى از فايده‏هاى گرسنگى است زيرا اين يادآورى انسان را به ترحّم و غذا دادن و مهربانى به خلق خدا فرا مى‏خواند و انسان سير از درد گرسنه بى‏خبر است.

 

فايده پنجم، اين فايده از بزرگترين فايده‏هاست و آن شكستن ميل به تمام معصيتها و مسلّط شدن بر نفس امّاره است،

 

زيرا سرچشمه تمام گناهان شهوتها و نيروهاست و ناگزير اساس نيروها و شهوتها غذاهاست، پس كاستن از غذاها هر نيرو و شهوتى را ضعيف مى‏كند، و تمام سعادتها در اين است كه انسان بر نفس خود مسلّط باشد و تمام بدبختيها در اين است كه نفس بر او مسلّط شود، و چنان‏كه بر چهار پاى چموش جز با گرسنگى دادن و لاغر كردن آن مسلّط نمى‏شوى و چون سير شود نيرو بگيرد و سركش شود و چموشى كند، نفس نيز چنين است.

 به يكى از انسانها گفته شد: تو را چه شده است كه با پير شدن به بدنت نمى‏رسى و بدنت شكسته شده است؟ گفت: براى اين كه زود دچار غرور و كبر مى‏شود، و علنى فساد مى‏كند، مى‏ترسم نسبت به من چموش شود و مرا به هلاكت افكند، اگر آن را به سختيها وادار كنم محبوبتر است نزد من كه مرابه كارهاى زشت وادار سازد.

 ذوالنون گويد: هرگز سير نشدم مگر اين كه معصيت خدا يا قصد آن را كردم.

 عايشه گويد: همانا نخستين بدعتى كه پس از پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) پديد آمد سيرى بود، براستى مردم چون شكمهايشان سير شود نفوس آنها با سركشى آنها را به طرف دنيا برد، در گرسنگى يك فايده نيست، بلكه مخزن فايده‏هاست از اين‏رو گويند: گرسنگى گنجينه‏اى از گنجينه‏هاى خداى متعال است.

 كمترين چيزى كه با گرسنگى دفع مى‏شود شهوت همخوابگى و شهوت سخن‏گويى است زيرا شخص گرسنه گرفتار شهوت حرف زدن زياد نمى‏شود در نتيجه از آفتهاى زبان مانند غيبت، دشنام، سخن‏چينى، دروغ و ديگر گناهان رها مى‏شود، پس گرسنگى او را از تمام اين گناهان باز مى‏دارد و هرگاه سير شود نياز به شوخى دارد پس ناگزير غيبت مردم را مى‏كند «و مردم را به رو در آتش نيفكند جز سخنان بى‏فايده‏اى كه زده‏اند». امّا شهوت همخوابگى و فساد آن پوشيده نيست و گرسنگى شرّ آن را كم مى‏كند. پس هرگاه انسان سير شود نمى‏تواند بر شهوتش مسلّط شود و اگر تقوا مانع او شود نگاهش را نتواند حفظ كند چشم نيز زنا مى‏كند چنان‏كه شهوت همخوابگى ممكن است به زنا انجامد و اگر با پوشش تقوا بر چشمش مسلط باشد نمى‏تواند بر فكرش تسلّط داشته باشد. پس افكار بد و حديث نفس كه عامل شهوتند به دل او خطور مى‏كند و مناجات او را پريشان مى‏سازد و بسا كه اين پريشانى در بين نماز بر او عارض شود.ما آفت فرج و زبان را به عنوان مثال آورديم وگرنه عامل تمام گناهان اعضاى هفتگانه نيرومند شدن به وسيله سيرى است، حكيمى گفت: هر مريدى كه خود را با سياست به صبر وادارد پس يك سال به نان خالى اكتفا كند و از نان خالى هم كاملا سير نشود، خدا خرج زن داشتن را از او بردارد (نيازى به زن نخواهد داشت).

 

فايده ششم، دور ساختن خواب و ادامه شب زنده‏دارى است‏

 

زيرا كسى كه سير شود زياد آب بنوشد و هركه بسيار آب بنوشد بسيار بخوابد، از اين رو يكى از پيران در سر سفره به يارانش مى‏گفت: گروه مريدان بسيار نخوريد كه زياد آب بنوشيد و خوابتان زياد شود و در نتيجه بسيار زيان ببينيد، هفتاد صديق به اجماع معتقد بودند كه پرخوابى از بسيار نوشيدن است و بسيار خوابيدن موجب تباه شدن عمر، و از دست دادن نماز شب، و كودنى طبع، و سنگدلى است، و عمر گرانبهاترين گوهرهاست و سرمايه بنده است كه با آن تجارت مى‏كند، و خواب نوعى مرگ است و زيادى آن عمر را كوتاه مى‏كند، و فضيلت نماز شب نيز پوشيده نيست و با خوابيدن از بين مى‏رود، و هرگاه خواب بر انسان غالب شود شيرينى عبادت را در نمى‏يابد، و شخص عزب اگر در حال سيرى بخوابد محتلم شود و احتلام نيز او را از نماز شب بازمى‏دارد و ناگزير است كه يا با آب سرد غسل كند و اذيّت شود يا به حمام برود و بسا كه در شب نتواند حمّام برود، و نماز شب او فوت شود و به خرج حمّام محتاج مى‏شود و بسا كه در حمّام چشمش به عورتى بيفتد و در آن نيز خطرهايى است كه در كتاب طهارت نقل كرديم، و تمام اين امور نتيجه سيرى است، ابو سليمان گفته است:

 محتلم شدن نوعى عقوبت است، و دليل آن گفتار اين است كه احتلام مانع عبادات زيادى مى‏شود، زيرا غسل در هر حالى دشوار است، بنابراين خواب سرچشمه بلاهاست و سيرى خواب مى‏آورد و گرسنگى آن را قطع مى‏كند.

 

فايده هفتم، گرسنگى آن است كه مواظبت بر عبادت را آسان مى‏سازد

 

زيرا خوردن مانع از عبادتهاى بسيار مى‏شود. انسان بايد زمانى را براى غذا خوردن و چه بسا زمانى را براى خريد و پخت غذا صرف كند، آنگاه بايد زمانى را براى شستن دست و خلال كردن در نظر بگيرد و بسيار بايد دنبال آب برود، چون بسيار آب مى‏نوشد پس اگر اين اوقاتى را كه براى خوردن مصرف مى‏كند در ذكر و مناجات و ديگر عبادتها صرف كند بسيار بهره ببرد. سرى گويد: على جرجانى را ديدم كه سويقى را مى‏مكيد، به او گفتم: چه چيز تو را به اين كارواداشت؟ گفت: من محاسبه كردم كه در فاصله ميان جويدن و مكيدن هفتاد بار مى‏توان ذكر گفت: از اين‏رو چهل سال است كه نان را نجويده‏ام پس او را ببين كه چقدر به وقت خود توجّه داشت و عمرش را به جويدن ضايع نكرد، و هر نفسى از عمر گوهر ارزنده‏اى است كه نتوان قيمتى برايش در نظر گرفت پس سزاوار است از آن گنجينه كاملى فراهم شود كه در آخرت بماند و تمام نشود، يعنى عمر در ياد خدا و بندگى او سپرى شود.

 ديگر از كارهايى كه با پرخورى دشوار مى‏شود مداومت بر طهارت و در مسجد ماندن است چون در اين صورت نياز دارد براى آشاميدن آب و دفع آن (از مسجد) خارج شود و آن ضرر دارد.

 

از جمله فايده‏هاى گرسنگى روزه گرفتن است، زيرا روزه گرفتن براى كسى ممكن است كه به گرسنگى عادت كرده باشد بنابراين در روزه و ادامه اعتكاف (در مسجد) و ادامه طهارت و پرداختن به عبادت به جاى سرگرم شدن به خوردن و لوازم آن سودهاى بسيارى است و تنها بى‏خبرانى كه ارزش دين را نشناخته‏اند، آن را كوچك شمرده و به زندگى دنيا خشنود و به آن مطمئن شده‏اند: يَعْلَمُونَ ظاهِراً من الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ. ابو سليمان دارانى به شش آفت از آفتهاى سيرى اشاره كرده و گفته است: هركه سير شود شش آفت به او رسد: از دست دادن شيرينى عبادت، دشوار شدن حفظ دانش، محروميّت از مهربانى به مردم زيرا كسى كه سير باشد گمان مى‏كند كه تمام مردم سيرند، و سنگين شدن در عبادت، افزونى شهوت، و ديگر اين كه مؤمنان گرسنه پيرامون‏مسجدها مى‏گردند و سيران پيرامون مزبله‏ها.

 

فايده هشتم، كم‏خورى حفظ سلامتى بدن و دفع بيماريهاست،

 

زيرا علّت بيمارى پرخورى و به وجود آمدن زيادى اخلاط در معده و رگهاست. بيمارى مانع از عبارت مى‏شود و دل را پريشان مى‏كند و آدمى را از انديشيدن و ياد خدا باز مى‏دارد و زندگى را تيره مى‏سازد و انسان به خون گرفتن و حجامت و دارو و پزشك احتياج پيدا مى‏كند. تمام اين امور هزينه دارد و كسب اين هزينه‏ ها مستلزم زحمت و گاه ارتكاب گناه و وارد شدن در شبهه‏ ها خواهد بود، پس در گرسنگى اثرى است كه تمام اين امور را دفع مى‏كند.

 

حكايت شده كه هارون الرشيد چهار پزشك هندى، رومى، عراقى، سوادى را گرد آورد و گفت: هر يك از شما بايد دارويى را كه عوارضى در پى ندارد توصيف كند، هندى گفت: آن دارو كه به عقيده من عارضه‏اى به دنبال ندارد هليله سياه است، رومى گفت: تخم شاهى است. عراقى گفت: آب داغ است، سوادى كه داناترين آنها بود گفت: هليله معده را مى‏كند (مسهل است) و اين بيمارى است و تخم شاهى معده را لزج مى‏كند و اين بيمارى است و آب داغ معده را سست مى‏كند و اين نيز بيمارى است. گفتند: پس چه دارويى نزد توست؟ گفت:

 دارويى كه به عقيده من دردى به همراه ندارد اين است كه تا ميل به غذا نباشد غذا نخورد، و در حالى كه هنوز به غذا اشتها دارد از آن دست بكشد. همه گفتند: راست مى‏گويى.

 

براى يكى از پزشكان اهل كتاب گفتار پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) نقل شد كه فرمود: «يك سوّم (معده) براى غذا و يك سوّم نوشيدنى و يك سوّم براى نفس كشيدن است»، او به شگفت آمد و گفت: درباره كم خورى سخنى محكمتر از اين سخن نشنيده‏ام و اين سخنى استوار است.

 پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «شكمبارگى ريشه بيمارى و پرهيز عين دواست و به هر بدنى آنچه عادت كرده است برسانيد.» گمانم تعجّب پزشك ياد شده ر‏ا برانگيخته است از اين حديث نه حديث بالا.

 ابن سالم گويد: هر كه با آداب نان گندم خالص بخورد بيمار نشود جز بيمارى مرگ. به او گفته شد: منظور از آداب چيست؟ گفت: پس از گرسنه شدن نان گندم بخورد و پيش از سير شدن دست بكشد.

 

يكى از پزشكان دانشمند در نكوهش پرخورى گفت: همانا سودمندترين چيزى كه وارد معده انسان مى‏شود انار است، و زيانبارترين چيزى كه وارد معده مى‏شود غذاى شور است و اگر غذاى شور كمتر بخورد برايش بهتر از بسيار خوردن انار است.

 و در حديث مشهور است: «روزه بگيريد تا سالم شويد» بنابراين روزه گرفتن و گرسنگى و كم خورى بدن را از بيماريها و دل را از طغيان و سرمستى و ديگر امراض در امان مى‏دارد.

فايده نهم، سبك شدن هزينه است‏

 زيرا كسى كه به كم خورى عادت كند مال اندك او را بس است، و آن كه به سيرى عادت كند شكمش طلبكار شود و هر روز دست بر شكم خود بگذارد و بگويد: امروز چه مى‏خورى؟ پس مجبور خواهد شد كه به كارهايى وارد شود و از راه حرام مال به دست بياورد و به گناه افتد يا از حلال به دست آورد و دچار زحمت شود و خوار گردد، و بسا كه چشم طمع به خلق بدوزد و آن كمال خوارى است، در حالى كه مؤمن كم خرج است.

 

يكى از حكيمان گويد: من حوائج خود را با صرفنظر كردن از آنها بر مى‏آورم اين كار برايم راحت‏تر است.

 ديگرى گويد: هر گاه بخواهم از ديگرى براى شهوت يا فزون طلبى وام بگيرم از خودم وام مى‏گيرم به اين طريق كه شهوت يا فزون طلبى را ترك مى‏كنم و آن برايم بهترين وام است.

 

ابراهيم ادهم درباره قيمت برخى خوردنيها از يارانش مى‏پرسيد به وى پاسخ مى‏داند گران است. وى مى‏گفت: با نخريدن آن را ارزان كنيد.

 

سهل گويد: پرخور در سه خصلت نكوهيده است: اگر اهل عبادت است كسل مى‏شود، اگر اهل كسب است از آفتها در امان نيست، و اگر از كسانى است كه چيزى به او مى‏رسد مى‏گويد: خدا با من منصفانه عمل نكرده است. خلاصه سخن آن كه عامل هلاكت مردم حرص‏ورزى آنها به دنياست، و علّت حرص ورزى آنها شكمبارگى و شهوت همخوابگى است، و علّت شهوت‏رانى شكم‏پرستى است و كم‏خورى تمام اين درها را كه درهاى آتش است مى‏بندد، و با بسته شدن آنها درهاى بهشت گشوده مى‏شود. چنان كه پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «با گرسنگى همواره در بهشت را بكوبيد.» پس كسى كه به گرده نانى در هر روزى قناعت كند، در ديگر خواسته‏هايش قانع باشد، و آزاد گردد و از مردم بى‏نياز و از زحمت آسوده شود و براى عبادت خدا و تجارت آخرت فراغت مى‏يابد و از مردانى خواهد شد كه هيچ تجارتى و خريد و فروشى آنها را از ياد خدا باز نمى‏دارد، علّت اين كه كسب آنها را از ياد خدا باز نمى‏دارد آن است كه با قناعت بى‏نياز شده‏اند امّا انسان محتاج را ناگزير از ياد خدا باز مى‏ دارد

فايده دهم، اين است كه با گرسنگى مى‏تواند غذاهاى زيادى را به يتيمان و مسكينان صدقه دهد

 

و روز قيامت در سايه صدقه خود قرار گيرد، چنان كه در حديث آمده است. پس آنچه را مى‏خورد گنج پنهان اوست و آنچه را صدقه مى‏دهد گنجينه‏اش لطف خداست بنابراين بنده را از مال خود بهره‏اى نيست جز آنچه صدقه كه برايش بماند، يا بخورد و فانى شود يا بپوشد و كهنه شود پس صدقه دادن به غذاهاى اضافى بهتر از سيرى و پوده كردن است. پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به مردى شكم گنده نگاه كرد، با انگشت به شكم او اشاره كرد و فرمود: «اگر اين غذاهايى كه در اين جا ريخته‏اى در جاى ديگر بود (انفاق مى‏كردى) برايت بهتر بود.» يعنى اگر آن را براى آخرتت جلوتر مى‏فرستادى و به ديگران مى‏بخشيدى بهتر بود.

 از حسن روايت شده كه گفت: به خدا ما مردانى را درك كرديم كه يكى از آنها در هنگام شام به قدر كافى غذا داشت و اگر مى‏خواست مى‏توانست تمامش را بخورد ولى مى‏گفت: به خدا اين غذا را به شكم خود اختصاص نمى‏دهم مگر اين كه قسمتى از آن را در راه خدا ببخشم.

 اين ده فايده از فوايد گرسنگى بود كه هر فايده‏ اى خود فوايد بى‏شمارى دارد و تعداد آن فوايد پايان‏ پذير نيست. بنابراين گرسنگى گنجينه بزرگى براى فايده‏هاى آخرت است از اين رو يكى از پيشينيان گويد: گرسنگى كليد آخرت و باب زهد است و سيرى كليد دنيا و باب رغبت است تمام اين مطالب در اخبارى كه روايت كرديم بصراحت آمده است، و با آگاهى بر جزئيّات اين فوايد معناى اين روايات با بينش و آگاهى درك مى‏شود و هر گاه جزئيّات اين فوايد را ندانستى و در عين حال فضيلت گرسنگى را تصديق كردى در ايمان خود رتبه مقلّدان را خواهى داشت..‏

http://www.jataportal.ir


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, ] [ 10:54 ] [ لقمان محمدیان ]

تأخير در غسل بعد از مقاربت زناشويي منجر به كمر درد مي شود علم پزشکی جدید به کشف تازه ی دست یافته که پزشکان را شگفت زده نموده است، ولی طب نبوی قبل از چهارده قرن پیش در این باره لب به سخن گشوده، و به آن اشاره نموده است. یکی از پزشکان مسلمان که در بیمارستانهای غرب و در سعودی مشغول تحقیقات بوده به این کشف دست یافته است، وی الان در یکی از بیمارستانهای تخصصی در بریده پزشک است، و در زمینه ارتوپدی تخصص دارد، این طبیب می گوید سبب کمر درد نزد بسیاری از سعودیها و عرب ها به خاطر تأخیر در غسل جنابت است، و یا عدم وضو گرفتن بعد از مقاربت زناشویی درهنگام به تأخیر انداختن غسل می باشد. ایشان به شرح این اکتشاف پرداخته و می گویند: همانا مهره های استخوانهای کمر بین آنها مایع شفافی است که مغز پوشیده با غضروف را برگرفته است، این مایع نیاز به جریان خون دارد،

وقتی که شخص مقاربت زناشویی داشته و یا جنب شده باشد، اگر فورا غسل نکند و یا وضو نگیرد، و مدت زمانی از آن بگذرد منجر به خشک شدن این مایع می شود و در پی آن سبب فرسایش و خشکی غضروفها (احاطه شده به مایع شفاف) می شوند؛ و باعث فشار مداوم بر مهره های استخوانهای کمر، و در نتیجه درد در پایین کمر می شود. حل این مشکل همان دوش گرفتن فوری بعد از جنابت، یا حداقل بر وضو اکتفا کردن است، غسل کردن و یا وضو گرفتن سبب بازسازی گردش خون، و رسیدن خون به مغز،  و در نتیجه محافظت بر غضروف خواهد بود، با جریان خون هیچ نوع فشاری بر مهره های کمر وارد نشده، و کمر دردی در بر نخواهد داشت.  این اعجاز علمی که سر دستور رسول گرامی اکرم به غسل یا وضو بعد از جنابت اشکار می نماید، و در حدیث صحیح نقل شده: که رسول الله  (صلی الله علیه وسلم) هیچ گاه بعد از جنابت بدون غسل یا وضو نمی خوابیدند، و هر وقت قصد تأخیر غسل را داشتند، بعد از جنابت وضو گرفته و در آخر شب غسل می نمودند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:غسل جنابت دواست,, ] [ 1:38 ] [ لقمان محمدیان ]

 

استفاده از حجامت نیک است

 

انس می گوید :رسول خدا(صلی الله علیه و سلم) دو رگ دو طرف گردن و میان شانه هایش را حجامت می کرد و این کار را در هفده و نوزده و بیست و یک ماه انجام می داد. (ترمذی ک ش ح 2051 ابی داود 3760 ابن ماجه 3483)

ابن عباس روایت می کند که رسول الله فرمود:شفا در سه چیز است،در نشتر حجام،شربت عسل،داغ با آتش ولی برای امتم داغ کردن را نمی پسندم. (بخاری ک ش ح 5680)

دانشمندان می­گویند: حجامت از تصلب شرایین جلوگیری می­کند و در درمان آن نیز بسیار مؤثر است، سردرد و میگرن را درمان می­کند و از سفت شدن و ترکیدن رگها جلوگیری می­نماید و اگر در طول سال یک یا دو بار حجامت یا فصد انجام گردد انسان از ابتلا به بیماریهای افسردگی و قلبی و مغزی بدور می­شود؛ پزشکان می­گویند اگر می­خواهید همواره به سلامتی برسید حجامت را انجام دهید

رسول گرامی می­فرماید: در معراج به هر گروه از ملائکه می­رسیدم به من سفارش می­کردند که به امتم حجامت توصیه کنم.

 

ابی هریره می گوید رسول اکرم فرمود: مَنْ احْتَجَمَ لِسَبْعَ عَشْرَةَ وَتِسْعَ عَشْرَةَ وَإِحْدَى وَعِشْرِينَ كَانَ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ

 

هرکس در هفده و نوزده وبیست ویک هر ماه حجامت کند از تمام دردها رهایی می یابد. (ابی داود م ش ح 3363 سنن کبری بیهقی 9/340)

 

معالجه با حرام جایز نیست

 

روایت است که رسول الله ازاستفاده از داروی نجس منع فرموده است

 

ابی درداء می گوید رسول الله فرمود: إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ الدَّاءَ وَالدَّوَاءَ وَجَعَلَ لِكُلِّ دَاءٍ دَوَاءً فَتَدَاوَوْا وَلَا تَدَاوَوْا بِحَرَامٍ

 

براستی الله درد ودرمان را نازل فرموده است وبرای هر دردی درمانی قرار داده است خود را درمان کنید ولی باچیزهای حرام به درمان نپردازید. (ابی داود م ش ح 3376)

و فرمود:حرام دارو نیست بلکه درد و بیماری به همراه دارد.

رقیه و دعا کردن برای بیمار مشروع است

 

ابی سلمه بن عبدالرحمن از مادرمان عائشه روایت می کند که گفت :هرگاه رسول الله از درد و ناراحتی شکایت می نمود جبرئیل ایشان را رقیه می کرد و می گفت: بِاسْمِ اللَّهِ يُبْرِيكَ وَمِنْ كُلِّ دَاءٍ يَشْفِيكَ وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ وَشَرِّ كُلِّ ذِي عَيْنٍ

 

به اسم الله که تو را خوب کند و تو را از همه دردها شفا دهد و از شر حسودان که حسادت می ورزند و از شر تمام آنانی که چشم بد دارند تو را پناه دهد. (مسلم م ش ح 4055)

ام المؤمنین عائشه(رضی الله عنها) می گوید:هر گاه یکی از افراد خانواده رسول الله بیمار می شد،ایشان معوذات را بر او می خواند، و هنگامی که رسول الله دچار بیماری وفات شد من آنها را بر او می خواندم و گاهی دستهای خودش را بر بدنش می کشیدم، چرا که برکت دستان او بیشتر بود. (بخاری ک ش ح 4175 مسلم 2192)

علماء گفته اند آیه الکرسی،سوره های حمد، توحید، فلق،ناس سه آیه آخر بقره  بیشترین مواردی است که برای رقیه به کار برده می شود.

نکته)

-         برای مراجعه به طبیب باید به مسلمان و مؤمن و همجنس مراجعه نمود،در غیر این صورت با محرم به امین ترین پزشکان مراجعه می شود.

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, ] [ 20:45 ] [ لقمان محمدیان ]

  خداوند بر بندگان جهت تقرّب و دستیابی به سعادت اموری را لازم­الاجرا نموده است، که این مواضع خارج از اینکه عمق وجود را به رحمان نزدیک می­کند . حساب قیامت را بر شخص آسان می­کند و رضایت دنیوی و اخروی خداوند(جلّ و علا) را نصیب او می­گرداند، در دنیا نیز منفعت­های فراوانی را نصیب او می­گرداند، در این بخش چند نمونه از عباداتی که بر انسان اجرای آن لازم است نفع دنیوی آن را بحث می­نمائیم:

1- وضو:

پزشکان متخصص می­گویند: اگر دست­آوردهای علمی جدید را درباره­ی بهداشت پوست مورد بررسی قرار دهیم به عمق اهمیّت تشریع وضو و طهارت پی می­بریم.

دست و صورت که غالبا در معرض مزاولت و مباشرت با کثافات و میکروبهای مختلفه می­باشند در هر روزی چند مرتبه شستن آن لازم است. شستن دست و صورت و دستها تا پایان آرنج و پاها از ابتلا به بسیاری بیماری­ها پیش­گیری می­کند و با تحریک اعصاب منفعت فراوانی به دنبال دارد، وقتی اعضائی از بدن مانند صورت دست تا پایان آرنج موهای سر و پاها با آب خیس شوند، دمای این قسمتها از بدن پائین می­آید و دستگاه گردش خون برای اینکه بتواند این بخشها را تا دمای 37 درجه ثابت نگه دارد فعالیت بیشتری انجام می­دهد، که باعث تقویت سیستم گردش خون و اعصاب می­شود.

در قرآن درمورد عظمت و رحمتی که خداوند از طریق وضو نسیب فرد مسلمان می­کند اشاره شده و این موضوع را به ما می­فهماند که آنچه در دنیا برای انسان بطور کامل نافع و در روز واپسین او را به رحمت داخل می­کند، خداوند منّان از طریق پیامبرr به ما ابلاغ نموده است.

خداوند جلّ و علا و می­فرماید: ای اهل ایمان هنگامی که می­خواهید برای نماز بپا خیزید دست و صورت خویش را بشوئید و دستها را تا آرنج بشوئید و سرتان را مسح کنید و پاهایتان را تا دو قوزک بشوئید... خداوند هیچ گونه سختی برای شما قرار نخواهد داد ولیکن می­خواهد تا(جسم و جان) شما را پاکیزه گرداند. (مائده  6)

2- غسل:

یکی از مؤسسات علمی ایالات کالیفرنیا با همکاری مرکز پژوهشهای پزشکی آلمان در سال 1986 تحقیقاتی در مورد غسل و وضو انجام داده­اند که آن را در سال1994 د رنشریه علمی بین المللی پزشکی شماره A- 1994- P برروی شبکه­های مختلف پزشکی ارائه دادند، که مطالبی مهم با خود داشت که بیش ازپیش عظمت اسلام را به رخ جهان می­کشید و این عبارت بود از: غسلها و وضوهای مداوم انسان را از بیمارهای مختلف نجات می­دهد مثلاً تراخم چشم بیماری مهلکی است که انسانها را به نابینائی و یا نقصان در عصبهای بینائی می­کند که حدود 61 میلیون نفر در جهان به این بیماری مبتلا هستند که حدود 32/7% از آنها در کشورهای اسلامی قرار دارند و دلیل كمي آن وضو و غسلهای مداوم است.

خارج شدن منی و خون قاعدگی از بدن مرد و زن عملی موضعی نیست (مانند بول و سایر زواید) بدلیل اینکه اثر آن در تمام بدن آشکار می­گردد و تمام سلول­های بدن به سستی می­گرایند و طبق تحقیقات انجام شده دریافته­ایم که دو سلسله اعصاب نباتی وجود دارد که تمام فعالیت­های بدن را کنترل می­کند، اعصاب سمپاتیک و اعصاب پاراسمپاتیک، این دو رشته اعصاب در سراسربدن انسان و در اطراف تمام دستگاه و جهازات داخلی و خارجی گسترده­اند، که وظیفه اعصاب سمپاتیک تند کردن و به فعالیت واداشتن دستگاههای مختلف بدن است و وظیفه اعصاب پاراسمپاتیک تنظیم وتند کردن فعالیتهای دستگاههاست و از تعادل این دو دسته اعصاب نباتی سیستم بدن متعادل کار می­کند.

مسئله ارگاسم(اوج لذت جنسی) و خارج شدن منی، و خارج شدن خون نفاس و حیض از زن سلسله اعصاب پاراسمپاتیک را بر سمپاتیک پیش می­اندازد و تعادل جسم و سلولها تا حدی مختل می­شود.

از طرفی روی پوست منافذی است که قریب به دو میلیون عدد هستند که مبادله گازی با هوا از طریق این بخش بر پوست صورت می­گیرد، یعنی هفت درصداکسیژن مورد نیاز بدن از طریق این منافذ تأمین می­شود و گازهای سمّی نیز از طریق عرق از این بخشها خارج می­شوند؛ بنابراین در هنگام اوج لذت جنسی و یا نفاس و حیض زن رسوبی نازک روی این منافذ قرار می­گیرد و محیط پرورش انگل در آنها(منافذ) فراهم می­گردد.

و هرگاه انسان بمیرد در حدود 12 هزار میکروب در هر سانتی متر مربع بر بدن او آماده فعالیت می­شوند و از این تعداد حدود هشت هزار میکروب بسیار قوی و خطرناک در حال آمادگی برای نفوذ به بدن موجود زنده تماس گیرنده با بدن اوهستند که شست و شوی کامل درصد خطر تماس با میّت و انتشار میکروب­ها را به حدود 7/1 درصد می­رساند.

مسلمانان! خداوند متعال برای ارسال برکات خود بر بندگان در مورد غسل چنین می­فرماید:

(ای اهل ایمان هنگامی که می­خواهید نماز بخوانید)... و اگر جُنب هستید پاکیزه شوید و غسل کنید...خدا هیچ گونه سختی برای شما قرار نخواهد داد ولیکن می­خواهد تا(جسم و جان) شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند.(مائده  6)

کلمه جنب به معنی دور شونده است یعنی هرآنچه که شما با آن اجازه نماز خواندن ندارید و آن عبارت است از جنب عرفی-حیض- نفاس.

3- روزه:

پزشکان غیر مسلمان در مورد روزه می­گویند: دفع سموم متراکم بدن و استراحت نسبی دستگاه گوارش و تنظیم دستگاه گردش خون بدن انسان، نیاز دارد در طول سال در حدود 30 روز مداوم شخص روزه باشد. روزه باعث می­شود از آسم و التهاب کلیوی و ریوی و معده پیش­گیری کند و کاهش رسوبات چربی را در شریان­ها انجام داده و از تصلّب شرایین جلوگیری می­نماید.

دکتر هلبا پزشک مشهور مارکسیسم اتریش بیمارانش را از طریق روزه درمان می­کند و دکتر بارسیلوس کسی که جایزه پزشکی گرفت می­گوید روزه درمان گوارش و گردش خون است که هیچ دارویی به اندازه آن مؤثر نمی­باشد.

خداوند می­فرماید: ای کسانی که ایمان آورده­اید روزه بر شما فرض است(که انجامش دهید و آن هر سال یک ماه مداوام است) همان گونه که برای کسانی که قبل از شما بودند نوشته و فرض شد- اگر می­خواهید متّقی باشید(آن را انجام دهید). (بقره- 183)

4- نماز:

کعبه مرکز تنظیم بار مغناطیسی جهان است که سجده بسوی آن بار الکتریکی بدن را تنظیم و انسان را از اختلالات عصبی نجات می­دهد.

تحقیقاتی در مورد رکوع و سجود انجام گرفته است که دانشمندان به این نتیجه رسیده­اند: چون فرد سرش را پائین بیاورد خون در آن جمع می­شود و باعث افزایش فشار شرایین­ها می­گردد، و چون ناگهانی سرش رابالا می­برد بلافاصله فشار از بین می­رود و بدلیل این نوسان فشاری انعطاف درظرفیتهای خونی ایجاد می­گردد و چنانچه فشار انسان به 22 درجه جیوه­ای برسد در صورت انجام نماز آن را تحمل می­کند و اما اگر شخص اهل نماز نباشد فشار تا 11 درجه جیوه­ای باعث پاره­گی در رگهای مغزی می­گردد.

نماز ورزشی همگانی است و از التهاب مفاصل و خستگی مفرط ناحیه ستون فقرات پیش­گیری می­نماید. نماز از یاوه گویی بچه­گانه در سن پیری تا 98% پیش­گیری می­کند، و تا حدود56% به درمان دردها و بیماریها کمک می­کند.

مطالبی که گذشت حاصل تحقیقات چند دانشگاه اروپائی و آمریکائی است که در سال 1998 ارائه شده است.

خداوند می­فرماید: حقیقتاً نماز شما را از فحشاء و منکرات و مشکلات روانی(سرکشی و طغیان و غرور و ظلم) بر حذر می­دارد. (عنکبوت  45)

و فرمود: بتحقیق رستگار شدند ایمان داران- آن کسانی که در نمازهایشان خاشع­اند(آن را همیشه با اخلاص انجام می­دهند.) (مؤمنون 1و2)

5- قرائت و گوش­دادن به قرآن:

در سال 1899 در فرانسه انجمنی پزشکی تحقیقاتی در مورد بیماران عصبی را انجام داد که 7 مسلمان و 6 یهودی و 33 نفر با مذاهب مختلف دیگر را مورد بررسی قرار دادند که تأثیر قرآن و موسیقی مورد تفحص قرار گرفت در پایان دریافتند که قرآن در درمان آنان 3/98 درصد تأثیر گذاشته و اعلام کردند در جهت درمان بیماریهای فکری از خواندن و گوش دادن قرآن دریغ نورزید.

در سال 1996 دانشمندی دیگر تحقیقات بر گیاهان را انجام می­داد که با بهره­گیری از علم نوین در اثبات اعجاز قرآن برآید، او دو گیاه را در باغچه­ای قرار داد که روزانه بر یکی از آنها قرآن قرائت می­کرد و بر دیگری سخن زشت می­گفت و در برابر آن گیاهان دیگر را پاره می­کرد که در پایان گیاه اولی رشد بسیار زیبا و حیرت­انگیزی داشت و دیگری رشد خوب نداشته بود و بعد از مدتی پژمرده شد.

اینجانب (مؤلف کتاب) در 20/2/1389 پرتقالی را نصف کردم و آن را در دو ظرف جداگانه قرار دادم که بر یکی از آنها کلمات سبحان الله- الحمد لله- الله اکبر- لا اله الا الله- و السلام علیک و شهادتین نوشتم و بر دیگری کلمات دوستی شیطان- شیطان ملعون و رجیم- کثافت- احمق- و سام علیک نوشتم و آن را با فاصله 20 سانتی­متر از هم در جایی قرار دادم و به مدت سه روز، روزی یکبار آیه الکرسی و آیاتی از قرآن بر اولی می­خواندم و بر دیگری کلمات زشت و ناپسند می­گفتم، بعد از هفت روز دیدم که اولی شفاف و خوشبو ماند، و دیگری بسیار بدبو شده و پرتقال کپک زده است.

خداوند می­فرماید: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (اسراء-82)

و ما آیاتی را از قرآن فرو فرستادیم که مایه بهبودی دلها ار بیماری­های نادانی و گمراهی و تباهی است و مایه رحمت بر مؤمنین است(و درون و بیرون مؤمنان را به شفا می­رساند.)

و در جایی دیگر می­فرماید: و قرآن را با ترتیل(شمرده شمرده و با دقت) قرائت کن(تا مایه خیر و برکت شود.) (مزمّل  4)

وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ‏ (اعراف 204)

هنگامی که قرآن خوانده می­شود، گوش فرا دهید و ساکت باشید تا رحمت(دنیایی و اخروی) خدا شاملتان شود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, ] [ 20:43 ] [ لقمان محمدیان ]

سلامتی در دوری از محرّمات نهی شده در اسلام

بر ما روشن است خداوند آنچه را بر ما حرام کرده نفع دنیوی و اخروی در دوری آنها برای ما به ارمغان می­آید و بسی دارای حکمتهای فراوان است، در این بخش چند نمونه از محرّمات قرآنی که ما را به خداشناسی و ایمان بیشتر به قرآن و پیامبرr فرا می­خواند بحث می­کنیم.

1- تحریم گوشت خوک:

دانشمندان در مورد گوشت خوک و مصرف آن به بررسی پرداخته­اند که ما به اختصار نظریه ثابت شده علمی آنان را بیان می­کنیم، آنان می­گویند: «در گوشت خوک میکروبها و انگلهایی است که از بین نمی­روند و به بدن انسان منتقل می­شود و انسان را دچار بیماریهایی شدید و لاعلاج می­نماید، خوک انگلهایی به نام بالانتی دیوم و انتامیب هیستولتیک را به انسان منتقل که دچار اسهال خونی و اسهال آمیبی می­نماید، بیماری شدید شبیه باد سرخ که تاول سرخ دردناک همراه با سوزش بر روی پوست است، از نتایج مصرف گوشت خوک است، یرقان عفونی رومنا از طریق خوک به انسان می­رسد کسانی که گوشت خوک می­خورند دردهای مفصلی و تصلب شرایین در آنها بیشتر به چشم می­خورد؛ کرم کدو که حالت قلاب مانندی دارد در گوشت و شیر خوک فراوان است که از طریق حرارت از بین نمی­رود که ورود آن از طریق مصرف گوشت خوک و شیر خوک به بدن، انسان را دچار بیماری­های نارسائی گوارشی می­کند. کرم تری شینوز یکی دیگر از انگلهای خوک است که بیماریهای درد عضلانی و ضعف ماهیچه­ها و تب و عفونت خون از آثار فعالیت آن در بدن است.

آثار روانی ناشی از مصرف غذاها امری ثابت شده است و مصرف شیر و گوشت خوک روحیه انسان را از لحاظ اخلاقی دچار دو معضل می­کند: 1- خونخواری و کم شدن مهر و محبت2- بی­غیرتی ناموسی.»

خداوند متعال در قرآن می­فرماید: إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ(بقره 73 )

خداوند بر شما مردار و خون و گوشت خوک را حرام نموده است.

2- مردار:

تحقیقات علمی ثابت کرده است که دستگاه گوارش نمی­تواند از گوشت مردار غذای سالم و خون مورد نیاز بدن را تهیه کند و نتیجتاً تبدیل به سم می­شود و در خون و بدن قرار می­گیرد، پزشکان در مورد مردار می­گویند: در بدن مردار خون رسوب می­کند و اسیدهای فسفریک و فورمیک و لالتیک بالا می­رود و این امر باعث می­شود که فوراً بدن مردار به کانون میکروبها تبدیل شود، و مصرف آن عفونت خونی و بیماریهای پوستی و استخوان به دنبال دارد، مردار فوراً میکروب وبا در هوا می­گیرد و این موضوع باعث انتقال آن می­شود، همه این موارد به دلیل این است که خون بستر تولید و جذب میکروبهاست.»

خداوند می­فرماید: إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ (نحل 115)حقاً بر شما گوشت مردار حرام است.

3- خون:

با خارج شدم خون از بدن و یا از جریان افتادن آن حتی برای لحظه­ای گلبولهای سفید که کار دفاع انجام می­دهند می­میرند و این امر باعث رشد میکروبها در خون و سرحال شدن آنها می­شود؛ در کتب پزشکی در مورد خون آمده است: خون هضم نمی­شود، و بدلیل داشتن اسید اوریک و کریاتینین و دی اکسيد کربن مسموم کننده بسیار خطرناکی است و از نظر روانی انسان را دچار بداخلاقی می­کند، خون سیستم عصبی را مختل که عصبانیت­های بی مورد را بدنبال دارد.

خداوند می­فرماید: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ  (مائده 3)براستی بر شما خوردن گوشت مردار و خون حرام است.

 

در سالهای 1980 تا 1987 در اروپا و آمریکا تحقیقاتی در مورد جنایات صورت گرفت که در پایان آمار آن را چنین اعلام کردند، کسانی که مشروبی هستند بیشترین جنايات را انجام می­دهند، 50% قتلها توسط انسانهای مشروب­خوار صورت گرفته است، 76% دعواهای خیابانی از آثار مصرف مشروبات بوده است، 7/89% تجاوزهای جنسی توسط مشروب­خواران انجام گرفته است، 8/79% سرقتها نیز بدست مشروب­خواران صورت گرفته است و...

مشروبات از نظر علم پزشکی چهره­ی خوبی ندارد، زیرا آنان با تحقیقات به این نتیجه رسیده­اند که:

1-           هر نوع شرابی حاوی الکل است! که به سرعت جذب خون می­شود و حدود0005/0آن دفع می­گردد.

2- شراب در کار تعدادی از سیستم عصبی اختلال ایجاد می­کند و عصب بینائی را ملتهب می­کند، و سبب ایجاد اختلالات روانی می­شود و عوارضی از قبیل هذیان­گوئی و رعشه، بیماریهای مغزی مانند جنون کورساکوف و ورینکه پدید می­آورد، و دچار ضعف ذاکره همراه با عدم توانائی کنترل احساسات و التهاب پایانه­های عصبی می­شود.

3- مصرف شراب درتولید سنگ کلیه و ورم مثانه و افزایش اوره خون که بیماری نقرس به دنبال دارد، تأثیر بالائی دارد.

4- نوشیدن شراب سیستم گوارشی را تخریب می­کند، که ظاهر شدن پلاک­های سفیدروی زبان که منجر به سرطان می­شود و خراش غشاهای مخاطی دهان و حلق و رساندن آسیب به پرزهای چشایی زبان از آثار فساد شراب است.

آمار نشان داده است 7/91% مبتلایان به سرطان مری ومعده از مصرف کنندگان مشروبات هستند. کبد از اثر نوشیدن شراب دچار تشمع(سیروز) می­شود.

5- استفاده از مشروبات خون را مختل و گلبول سفید را در آن ضعیف و قدرت جذب ویتامین را از بین می­برد، و دچار ضعف ماهیچه­های قلب می­شود.

آهن خون و اسیدکولیک و گلبولهای قرمز خون بدلیل مصرف مشروبات بسیار کم می­شوند و بیماری هموسدرین خونی نیز از آثار مصرف آن است. (و بیماریهای بسیار دیگر...)

خداوند می­فرماید: ‏يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‏  - ‏إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ‏ (مائده 90و91)

‏ اي مؤمنان ! ميخوارگي و قماربازي و بتان ( سنگيي كه در كنار آنها قرباني مي‌كنيد ) و تيرها ( و سنگها و اوراقي كه براي بخت‌آزمائي و غيبگوئي به كار مي‌بريد ، همه و همه از لحاظ معنوي ) پليدند و ( ناشي از تزيين و تلقين ) عمل شيطان مي‌باشند . پس از ( اين كارهاي ) پليد دوري كنيد تا اين كه رستگار شويد، ‏ ‏ اهريمن مي‌خواهد از طريق ميخوارگي و قماربازي در ميان شما دشمنانگي و كينه‌توزي ايجاد كند و شما را از ياد خدا و خواندن نماز باز دارد . پس آيا ( از اين دو چيزي كه پليدند ، و دشمنانگي و كينه‌توزي مي‌پراكنند ، و بندگان را از ياد خدا غافل مي‌كنند ، و ايشان را از همه‌ي عبادات ، به ويژه نماز كه مهمترين آنها است ، باز مي‌دارند ) دست مي‌كشيد و بس مي‌كنيد ؟ !  ‏ ‏

خداوند در این آیات آثار مخرب از شراب را به ما اعلام می­کند و حتی یکی از پایه­های اساسی گمراهی و مشکلات روانی  و اجتماعی برمی­شمارد، در این آیات شراب قبل از سه مورد اسباب دیگر گمراهی حتی قبل از بت­پرستی آمده است؛ انگار راه گمراه شدن فکری و روانی که شیطان در میان مردم ایجاد می­کند شراب­خواری است؛ پس از آن برحذر باشیم.

5- اسراف:

اسراف به معنی رعایت نکردن حدود و زیاده­روی در مصرف است، محققین آثار اسراف را در دو بخش روانی و جسمانی چنین بیان می­کنند: «انسانی که اسراف­کار است آرامش فکری ندارد و هیچ وقت از داشته­هایش لذت نمی­برد و نمی­تواند از آن به خوبی استفاده کند، و دچار خلأ روانی می­شود که غرور و از خودبیگانگی دو بیماری مهلک از آثار اسراف هستند.

کسانی که در خوردن و نوشیدن اسراف می­کنند، خارج از بیماری­های روحی از نظر جسمی متضرر می­شوند، پاره شدن جداره معده به علت پرخوری و غلیظ­شدن خون و کمک به رشد میکروبها در بدن و کسالت در مفاصل از نتیجه اسراف است.

اسراف در نوشیدن و خوردن سوزش قلب و خناق سینه و کسالت در ناحیه صورت و سر را به دنبال دارد؛ پرخوری در مصرف گوشت تصلب شرائین و نقرس و بیماری قلب و عروق و پیری زودرس و ورم معده و روده را ایجاد می­کند.

دانشمندان می­گویند: کسانی که از پرخوری و اسراف دوری می­کنند آرامش روحی بیشتری دارند و بهتر فکر می­کنند و کمتر دچار بیماری می­شوند.

خداوند می­فرماید: وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (اعراف 31)

بخورید و بیاشامید ولی اسراف(زیاده روی) نکنید که خداوند اسراف­کنندگان را دوست ندارد.

خداوند جل و علاء در چند کلمه بصورت موجز و مفید به ما می­فهماند که اسراف و زیاده­روی انسان را از محبت خدا دور می­کند و به او ضرر دنیائی نیز می­زند.

6- زنا:

ارتباط نا مشروع زن و مرد در هر اجتماعی فساد به بار می­آورد و تمدن آن اجتماع را به تخریب می­کشاند. پیدایش هرج و مرج و نماندن رابطه مهر و محبت میان خانواده، ایجاد کشمکش­های روانی و اجتماعی از آثار زنا است.

امروزه علم ثابت کرده که بیماریهایی بسیار خطرناک نیز از نتیجه ارتباط­های نامشروع در اجتماع رواج می­یابد و یافته است! دانشمندان علوم پزشکی می­گویند: «علت انتشار بیماریهای آمیزشی اساساً به روابط جنسی آزاد و نامشروع برمی­گردد.»

اگر کتاب عملکرد سمینار جهانی بیماریهای مقاربتی(که در سال 1964 این سمینار با حضور 1500 متخصص با شرکت بیش از پنجاه کشور صورت گرفت) دقت کنیم، با اسناد مشخص شده است که بیماریهای آمیزشی طی سالهای 1950 تا 1960 در 71 کشور شیوع شدیدی پیدا کرده است؛ از این مجموع 20 کشور اروپائی است که در 19 کشور آن افزایش این بیماریها از تمام نقاط دنیا بیشتر است؛ که در کشورهای شرق مدیترانه از هر 11 کشور در 4 کشور این بیماری شایع است و حدّ شدت آن بسیار پائین است؛ در کشور آمریکا در طی 4 سال 2 برابر می­شود!

بیماریهای آمیزشی عبارتند از:

1- سیفلیس که در جهان حدود 22 میلیون نفر مبتلا وجود دارد که با آزمایشات مشخص شده است 000/708/19 نفر از طریق زنا دچار این بیماری شده­اند.

2- سوزاک که فقط در کشور آمریکا 870/1 (یک میلیون و هشتصد و هفتاد هزار) مبتلا به این بیماری مشخص که 003/632/1 نفر از طریق زنا دچار این بیاری شده­اند.

3- شانکر یا آتشک 4- گرانولوم آمیزشی 5- التهاب مهبل 6- و مهمترین بیماری ایدز که در کشورهای اروپائی و غرب گسترش می­یابد و 9/87% شیوع این بیماری از طریق زنا صورت می­گیرد.

دانشمندان می­گویند: «تنها راه نجات از این آتش­های ویرانگر کانون اجتماع دوری نمودن افراد از روابط­های آزاد و نامشروع است.»

خداوند متعال در جهت دچار نشدن به این بلاها ما را به اخلاق رهنمون می­سازد و در چند مرحله بسیار کارساز ما را به پیش­گیری حکیمانه­ای راهنمایی می­کند.

1- قرآن می­فرماید: (ای رسول) به مردان مؤمن بگو تا چشما را از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را(از دچار شدن به روابط نامشروع و آزاد) محفوظ دارند که این پاکیزگی برای جسم و جان(و اجتماع شما) اصلح است و البته هر چه انجام دهید خداوند کاملاً آگاه است؛ و(ای رسول) به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را از عمل(زشت و زنا و رابطه­های آزاد و نامشروع) محفوظ دارند. (نور 30 و31)

این آیه با توصیه به رعایت عفت که جامعه را از آلودگی می­رهاند، پیش­گیری از فساد و زنا را به حق­طلبان آموزش و امر می­کند.

2- قرآن می­فرماید: هر یک از زن ومرد زناکار را صد تازیانه بزنید و نباید رأفت و محبت نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند، مرد زناکار جز با زن زناکار و مشرک(اجازه نداشته باشد و) نباید ازدواج کند، و زناکاران بر مؤمنان حرام هستند(که با آنان ازدواج کنند).

 (نور2و3)

اگر این حکم جاری شود مردم دچار زنا نمی­شوند و این فساد اخلاقی و اجتماعی رادرجامعه رواج نمی­دهند.

خداوند می­فرماید: و هرگز به عمل زنا نزدیک نشوید(شوخی کردن، چشمک زدن، تلفنی ارتباط برقرار کردن و...) که کار بسیار زشت است(که فرد و جامعه را از حیث اخلاقی و روانی دچار تزلزل می­کند و کانون خانواده و مهر و محبت میان انسان را پاره پاره می­کند) و راهی ناپسند است(که بیماریها و تباهی اجتماع از آثار فساد آن است.) (اسراء- 32)

7- لواط:

عمل زشتی که از طریق مقعد با مرد یا زن رابطه جنسی برقرار شود، لواط است که بسیار پلید است. با تحقیقات علمی که طی سالهای 1957 تا 1963.م صورت گرفت دانشمندان مردم را از رابطه شنیع لواط بارها با تأکید بر حذر داشتند، زیرا آنان در آزمایشات و پژوهش­هایشان به این نتیجه رسیده بودند که: «کسانی که لواط انجام می­دهند دچار تمام بیماریهای مقرابتی که از طریق زنا با اشخاص دچار می­گردند، می­شوند؛ و کنترل مقعد سست می­گردد و بیماریهای مازوخیسم روانی و ساديسم در شخص پیدا می­شود و کانون نظم خانواده­ها از هم می­پاشد، آمار نشان می­دهد 31% از خانواده­هایی که در اروپا دچار از هم پاشیدگی شده­اند(در سالهای 1959 تا 1961.م) در یکی از اعضاء(زن- مرد) عادت به عمل لواط بوده است، و 6/17% شیوع ایدز در آمریکا بدلیل روابط لواط بوده است.»

خداوند در قرآن می­فرماید: آیادر میان جهانیان شما به سراغ جنس ذکور می­روید و هم­جنس­بازی می­کنید! آیا(می­دانید) این عمل زشت و ننگین است!؟! (و مگر شما از لحاظ روانی و غیرت و از حیث پزشکی دچار فسادنمی­کنند؟) و همسرانی(حلال با حکم به رابطه مشروع) را که پروردگارتان برای شما آفریده است رها می­کنید؟! حقّاً شما(هایی که با مردان یا زنان لواط انجام می­دهید) قوم تجاوزگری(و بیمار و پستی) هستید. (شعراء 165 و166)

8- رابطه جنسی با زن حائض:

امروزه بیماریهایی در میان مردان و زنان شیوع پیدا کرده است، که آزمایشات مشخص می­کند که رابطه مرد با زنی که در حال عادات ماهانه است، باعث این فساد می­شود. تحقیقاتی در سالهای 1953 تا 1959 در مورد رابطه زن حائض با مرد در انجمنهای پزشکی مختلف صورت گرفته است که خلاصه نتیجه از این قرار است: «در شرایط طبیعی مهبل زن بوسیله ترشحاتی نرم می­شود و از آسیب محفوظ می­ماند و این ترشحات که خاصیت اسیدی دارد مهبل را از آلودگی میکروب مصون می­دارد، وجود خون حیض در مهبل باعث تغییر این حالت می­شود و نزدیکی با زنان به هنگام قاعدگی، میزان آلودگی را افزایش می­دهد، و ضررهایی متوجه هر دو(زن و مرد) می­شود، یعنی مهبل زن خراشهایی ریز برمی­دارد که دچار التهاب در مهبل می­شود، و غشای مخاطی رحم که در حال پوست اندازی است و زخم برداشته محل جمع آوری میکروبها می­شود، که گاهی به عقیم شدن زن منجر می­شود.

و مردی که با زن حائض رابطه جنسی برقرار کند، دچار التهاب مجرای بول می­شود و بیضه­هایش ضربه می­بیند و سوزش در سر ذکر او ایجاد می­شود که خود این­ها باعث می­شود بیماریهایی از جنس مقاربتی هم در مرد و هم در زن پدیدار گردد، پس برای رهایی باید مرد و زن در حالی که زن حائض است رابطه جنسی برقرار نکنند.»

خداوند می­فرماید: و از تو درباره خون حیض سؤال می­کنند، بگو: چیز آلوده­ای است و لذا در حالت قاعدگی از زنان کناره­گیری کنید و با آنان نزدیکی ننمائید و به آنها نزدیک(جنسی) نشوید تا پاک می­شوند. (بقره- 222)

9- استمناء:

کسی با دست خود ارضائی کند تا لذت جنسی ببرد استمناء انجام داده است.

متخصصان علوم پزشکی آثار استمناء را چنین توضیح می­دهند: «بیماریهای روحی تغییر مزاج بدون دلیل و حسادت و غم و اندوه بی­دلیل، گوشه­گیری مفرط و مالیخولیا از آثار شوم جلق زدن و انحراف جنسی است.

اعتیاد به استمناء شهامت را از شخص می­گیرد و او را جبون می­کند؛ دچار شدن به این عمل زشت آثار جسمانی مخربی به جای می­گذارد که عبارتند از: پژمردگی صورت، کبودی دور چشم، نقصان حافظه، خرابی اشتهاء، تنگی نفس، صدای گوشها، ضعف قوای جسمانی.»

خداوند می­فرماید: و کسانی که عورت خود را حفظ می­کنند،( از ارتباط جنسی بر قرار کردن آزاد ونامشروع یا هر نوع ارضای جنسی) مگر از همسران و یا کنیزان خود، که در این صورت جای ملامت ایشان نیست. (مؤمنون 5و6)

و در ادامه می­فرماید: اشخاصی که غیر از این(دو راه زناشوئی) را دنبال کنند، متجاوز(از حقوق انسانی و شرعی هستند و به خود ضربه می­زنند و تجاوزگر به حدود شرع) بشمار می­آیند(و زناکار می­باشند) (مؤمنون  7)

10- رضاع:

هرگاه بچه­ای کمتر از دو سال از زنی غیر از محارم خود(مادر، خاله، عمّه، جدّه، خواهر) شیر خورده، هرچند که هیچ نسبت فامیلی با او نداشته باشد(و اگر هم فامیل باشد) آن زن مادر رضاعی او می­شود و احکام شرعی بر فرزند واقعی آن زن غیر از ارث آنچه وارد است بر او نیز واقع می­گردد.

تحقیقات دانشمندان در عصر حاضر در مورد ورود شیر به بطن بچه چنین می­گویند: «شیر بر بیش از چند نوع سلول را دربردارد و دستگاه ژنتیکی شیرخوار زنهای نا آشنا را انتقال داده و چون نارس است آن را می­پذیرد، این ژنها سلولهای کودک را می­شکافند و در آن جای می­گیرند و به دستگاه ژنتیکی او می­رسند، و این باعث می­شود که شیرخوار اززن سیستم ژنتیکی و دی ان اَی بدنش با محارم زن مشابهت پیدا می­کند. ازدواج آنها با هم مشکلات عدیده روانی و پزشکی پدید می­آورد که غیر قابل درمان و بازگشت به سلامتی است، به این دلیل از نظر پزشکی محارم زن شیرده محرم شیرخوارمی­شوند.»

خداوند می­فرماید: خداوند بر شما حرام نموده است ازدواج با مادرانتان، دخترانتان، خواهرانتان، عمّه­هایتان، خاله­هایتان برادرزادگانتان، خواهرزادگانتان؛ و مادرانی که به شما شیر داده­اند، خواهر شیریتان.. (نساء  23)

11- بی­حجابی:

در سال 1879 تا 1924.م در اروپا تحقیقاتی در مورد بی­حجابی از طرف گروهی متشکل از 4 مسلمان و 11 مسیحی و 7 یهودی و 2 کمونیسم که مجموعه­ای از پزشکان و قاضی و وکیل وجامعه­شناس بودند، صورت گرفت که در پایان نتیجه را چنین اعلام کردند: در شهرهایی که زنان با لباس­های جذب­کننده و یا نیمه عریان در اجتماع رفت وآمد می­کنند چهار نوع ضرر بیشتر به شهرهای دیگر دیده می­شود که عبارتند از: 1- فساد جنسی که مدارس و دانشگاهها را دربرگرفته است و رابطه دختران و پسران در سن کم در خیابانها صورت می­گیرد و تجاوزهای جنسی و روابط آزاد نتیجه بی­حجابی است.

2- فساد بهداشتی که ازدیاد بیماریهای پوستی در میان بی­حجاب­ها و بیماریهای مقاربتی در شهرهای بی­حجاب بیشتر است.

3- مضرّات اقتصادی که در مبان جوامعی که زنان با لباسهای تنگ یا نیمه­عریان در معرض دید قرار می­گیرند رجوع به دادگاه­ها و هزینه برای رسیدگی به کشمکش خانوادگی و دعوای خیابانی رو به ازدیاد است و مهمتر از همه هزینه برای درمان بیماریهای ناشی از آن نیز بسیار بالاست.

4- فساد روانی که افسردگی در میان جوانان پسر و انحرافات جنسی در میان کودکان و نوجوانان و کم شدن بار انسانیت و سست شدن بنیان خانوده­ها از نتایج بی­حجابی است.

و در تحقیقاتی که در سال 1971 دانشمندان انجام دادند، دریافتند: «زنانی که لباس تنگ می­پوشند یا قسمتهای بدنشان در معرض دید قرار می­گیرد و نیمه­عریان می­گردند در آنان بیماری خطرناک و جدیدی شایع شده است، که پوست آنان و مویرگهای زیر پوستی را در معرض خطر قرار می­دهدو آن سرطانی صعب العلاج به نام میلانوما است.»

خداوند متعال می­فرماید: و به زنان با ایمان بگو: دیدگاه خود(از نگریستن به نامحرم) فرو بندند و فرجهای خویش را حفظ کنند و(زنان) زینت خود را(در جسم) آشکار نگردانند مگر آنچه پیداست(از دست تا مچ و صورت و لباسهای بر بدنشان که تنگ نباشد) وباید که چادرهایشان را بر سرشان فرو اندازند و زینت خود را آشکار نسازند(یعنی سر و گردن و بازو و ساق و پا و آرایش­هایشان را در معرض دید مردم قرار ندهند.) (نور31)


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 2 فروردين 1392برچسب:فلسفه,تحریم بعضی چیزها از منظر طب, ] [ 20:40 ] [ لقمان محمدیان ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

این وبلاگ در جهت آموزش و ترویج پزشکی اسلامی راه ندازی شده است
امکانات وب
ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 125
بازدید کل : 91683
تعداد مطالب : 219
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


محکوم کردن توهین به پیامبر

تماس با ما
داستان روزانه